کد مطلب:313570 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:164

جوان فلج شفا گرفت
2. نیز پدرم فرمودند: متصرفی [1] در كربلا بود كه فرزندی 14 ساله داشت. فرزندش به سختی مریض شد و هر چه معالجه كرد علاج نیافت. آن زمان كلیددار حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام شخصی به نام سید جواد كلیددار بود. متصرف به سید جواد عرض كرد: اگر فرزندم را بیاورم، حضرت ابوالفضل علیه السلام او را شفا می دهد یا نه؟ كلیددار گفت: بیاور، مانعی ندارد. متصرف گفت: اگر شفا نداد، من دیگر با حضرت علیه السلام كاری ندارم. شب كه شد، پاسبانها مریض را به دستور پدرش با تخت به حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام آوردند.

سید جواد كلیددار در این فكر بود كه اگر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام این مریض را شفا ندهد به متصرف چه بگوید؟ خیلی مضطرب و متأثر شده و او نیز نیمه شب به حرم حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام می آید و با حضرت صحبت می كند و می گوید: آقاجان،



[ صفحه 391]



من پیش مردم آبرو دارم و به پدر این مریض جوان هم قول داده ام، شما او را مورد لطف خود قرار دهید كه ما شرمنده نباشیم. قبل از اذان صبح، طبق معمول درب را باز می كنند و پسر معلول و فلج را پشت درب، ایستاده می بینند! وقتی از جوان فلج می پرسند چگونه شفا گرفته ای؟ او می گوید: كسی آمد و به من گفت: بلند شو، برو. تا آمدم به طرف درب، دیدم كسی نیست.


[1] متصرف، يعني استاندار.